النا ماروئوا
Veterinary Medical Science, 1995 – 2000
Moscow State Veterinary Academy, Russia
فکر میکنم از وقتی به دنیا آمدم، دوست داشتم دامپزشک شوم تا حیوانات را درمان کنم و جان آنها را نجات دهم. ولی فکر نمیکردم برای پیدا کردن این توانایی لازم است در کشتارآنها شرکت کنم ( کشتار حیوانات آزمایشگاهی که دانشجویان روی آنها آزمایش انجام میدهند). چنین آزمایشاتی احساس رحم و دلسوزی را در انسان از بین میبرند، احساسی که برای هر دکتر یا دامپزشکی بسیار حیاتی است.
من این روند را با چشمان خودم میدیدم. تازه فارغ التحصیل شده بودم و میتوانستم تغییرات رفتار دانشجویان را با حیوانات ببینم: در سال اول خیلی از آنها حتی نمیتوانستند ببینند که یک قورباغه چگونه کشته میشود. ۳ سال بعد، آنها آن آزمایش ها را سرگرم کننده میدانستند. بعضی دانشجویان از بنیادهای دیگر، در مسکو حتی به خیابان میرفتند تا سگ و گربه های ولگرد را بگیرند و روی آنها آزمایشهایی نظیر اخته کردن، بدون نظارت استاد یا تشریح را انجام دهند. بیشتر این اتفاقات به خاطر تاثیر اساتیدمان بود که به طور جدی اظهار می کردند که غیرممکن است بدون انجام آزمایش روی حیوانات، دامپزشک شد. من به این موضوع باور نداشتم . حتی بسیاری از آزمایشها، بدوی بودند. مثل انداختن قورباغه در آب جوش یا ریختن محلول اسیدی روی آنها. تمام آزمایشات بدون بیهوشی روی حیواناتی انجام میشد که گاهی از درد فریاد میکشیدند.
من خوش شانس بوده که این فرصت را داشتم که در این ظلم شریک نباشم. وضعیت مالی دانشگاه طوری بود که تنها تعداد کمی حیوان برای هر آزمایش میتوانست بخرد. برای فیزیولوژی تنها یک قورباغه یا موش برای کل کلاس استفاده میشد و یا ما می بایست استاد را در حین آزمایش نگاه میکردیم. همچنین هیچ حیوانی برای جراحی استفاده نمیشد. من شخصا گربه های بی سرپرست را به یک کلینیک میبردم و هزینه ی اخته سازیشان را می پرداختم تا خودم این جراحی را تحت نظر دامپزشک انجام دهم. حدود ۲۰ سال پیش که وضعیت مالی دانشگاه ها خوب بود، هر دانشجو برای هر آزمایش یک حیوان داشت. در آن زمان به دانشجویان خرگوش،گربه و سگ داده میشد. در حال حاضر اگر وضع مالی دانشکده بهبود یابد ریسک این وجود دارد که حیوانات بیشتری خریده و استفاده شوند.
اگر بواسطه ی سفر تبلیغاتی اینترنیش به مسکو در بهار 1995 با این گروه آشنا نشده بودم، شاید من هم به آزمایش روی حیوانات عادت میکردم. برای بیشتر اساتید، شنیدن حرفهای نقادانه درباره آزمایش روی حیوانات و نشان دادن جایگزین ها، یک موضوع جدید و غریب بود و حتی برای بعضی از آنها مضحک. ولی برای دانشجویانی مثل من دقیقا چیزی بود که نیاز داشتیم بشنویم. تعدادی از ما، در آن زمان یک گروه کوچک روس نیش (شبکه روسی آموزش باشفقت) را درست کردیم. هدف اصلی گروه ما این است که ایده ی تحصیل به روش انسانی را گسترش دهیم. ما با دانشجویان صحبت میکنیم، بروشور پخش میکنیم و در رادیو و تلوزیون برنامه میگذاریم. ما معتقدیم هیچ روشی، جایگزین آزمایش روی حیوانات نخواهد شد مگر اینکه طرز فکر دانشجویان تغییر کند.
ما همچنین از Centre for the Ethical Treatment of Animals (CETA) حمایت کردیم تا در برنامه ی درسی مراکز آموزش دامپزشکی، پزشکی و زیست شناسی، موضوع اخلاق در علوم زیستی Bio-Ethics در نظر گرفته بشود. هدف این بود که برای دانشجویان شرح دهیم که حیوانات نیز موجوداتی با احساس و نیازهایی مانند خود ما هستند و رنج میکشند. به تازگی در مرکز فوق ، کتابی درباره اخلاق پزشکی نوشته شده است که البته شامل موضوع استفاده از حیوانات ازمایشگاهی هم بوده و حرکت جهان را در راستای پیشبرد آموزش انسانی و با شفقت، توصیف میکند. احتمالا این بزرگترین موفقیت ما تا به حال بوده است: سازمان وزارت آموزش روسیه موافقت کرد تا در برنامه درسی موضوع اخلاق پزشکی را وارد کند و اولین بار در سال ۱۹۹۸ انجام شد. خود من در نظر دارم ، حال که فارغ التحصیل شده ام، برای دانشجویان در مورد اخلاق پزشکی سخنرانی کنم. CETA وزارتخانه را نهایتا برای بیهوش کردن حیوانات در دانشگاه ها و بنیادها با موفقیت تشویق کرد ولی تا هنگامی که مجازاتی در کار نباشد، این کار معمولا انجام نمیشود و حیوانات به ندرت بیهوش می شوند.
ما موفق شدیم اولین جایگزین آزمایش روی حیوانات را تهیه کنیم. یک شبیه ساز کامپیوتری اهدایی به نام SimVerve که هم اکنون توسط مربیان در مؤسسه مورد استفاده قرار میگیرد. امیدوارم در آینده دانشجویان نیز از آن استفاده کنند. تعدادی از مؤسسه های دیگر نیز برای استفاده از جایگزینها آماده هستند ولی بیشتر آنها از لحاظ مالی از عهده تهیه این محصولات برنمی آیند. ما تلاش میکنیم تا در آینده، فیلمهای ویدیویی را به عنوان جایگزین آزمایش روی حیوانات توزیع کنیم، زیرا این فیلم ها در حد توانایی مالی روسیه می باشند.
خوشحالم که بگویم در طول تحصیلم یک حیوان هم نکشتم. من معتقدم هیچ کس به ما این حق را نمیدهد که انتخاب کنیم چه کسی زنده بماند و چه کسی بمیرد. من هر چه در توان داشتم برای متوقف کردن این ظلم انجام دادم، نه فقط برای حیوانات آزمایشگاهی بلکه برای تمام حیوانات. زیرا مسأله، توانایی آنها در فکر کردن یا حرف زدن نیست بلکه این است که می توانند رنج بکشند.